(من به صراحت میگويم ملی گراها اگر بودند به راحتی در مشكلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز میكردند. و برای اين كه خود را از فشارهای روزمره سياسی برهانند، همه كاسه های صبر و مقاومت را يكجا می شكستند و به همه ميثاق ها و تعهدات ملی و ميهنی ادعايي خود پشت پا میزدند. كسی تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانيم ولی هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند!)(امام بت شکن حضرت روح الله)
بعد از مدتها همین چند شب پیش بود که رفتم سراغ متن پیامی که امام(ره) به حجاج در سال ۶۷داده بودند. اما این بار بر خلاف دفعات گذشته، با حالی متفاوت! حال متفاوتم به خاطر شنیدن خبر های داغ از سفر ریاست جمهوری محترم مان به نیویورک بود! سفری که حاشیه و متنش خیلی بهم نچسبید و مرا واداشت تا برای قرار دل خودم هم که شده! دوباره به این پیام روجوع کنم.
راستش شنیده بودم آقای روحانی بسیار مواضع خوبی در حد و اندازه های انقلاب ما گرفته است ، اما بر خلاف گذشته، خوبی اش (به زعم عده ای)در این بود که دیگر خیلی از نمایندگان کشورها سر جای خود نشستند و جلسه را ترک نکردند!!!!! این جریان در کشور ما از تائیید امام جمعه تهران از دیپلماسی قوی رئیس جمهوری گرفته تا رسانه ها ی....
بهر حال آقای رئیس جمهور در نیویورک نه کاری با اسرائیل غاصب داشت و نه مستقیما خواست شیطان بزرگ را از خود طرد کند و از آن طرف هم، از حق مسلم هسته ای ما و دیگر حقوق ما دفاع کرد و هم نسبت به قضایای سوریه و... واکنش خوبی داشت. در واقع سیاستی که به صهیونیست ها در مورد هولوکاست اطمینان داد و به شیطان بزرگ هم گفت که ما با شما مشکلی در رابطه برقرار کردن نداریم.
سیاستی که هم به نعل می زند و هم به میخ جدای از اتفاقات و امتیازاتی که در این نوع سیاست به همراه خود داشت در بین بچه بسیجی های دلبسته به امام و رهبری که خود را از سیاست کثیف رایج در جهان امروز و سیاست معاویه ای دیروز، الان ۳۴ سالی بود که رها ساخته بودند و به شعار لاشرقیه و لا غربیه امام لبیک گفته بودند سخت گذشت.
چه لذتی داشت! تازه بود با عمق جان این پیام امام را درک کرده بودم! پیامی که اسلام ناب را با اسلام آمریکایی جدا می ساخت! و می خواست به تمام مسلمانان بگوید شیطان هیچ گاه اسلام ناب را تحمل نخواهد کرد!
( كارنامه سياه و ننگين حاكمان بیدرد كشورهای اسلامی حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد
پيامبر اسلام نيازی به مساجد اشرافی و مناره های تزييناتی ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متاسفا نه با سياست های غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشسته اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه های مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش می كنند؟ مگر مسلمانان نمیبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانون های فتنه و جاسوسی مبدل شده اند كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابو سفيان، اسلام ملاهای كثيف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنه ها و در يك كلمه اسلام آمريكايي را ترويج میكنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكای جهانخوار میگذارند.)(حضرت روح الله)
راستی مگر مردم ما ۳۴سال سختی را تحمل نکرده بودند تا عزت خود را حفظ کنند؟ انقلاب ما بیش از همه نه ثروت می خواهد و نه هسته ای می خواهد و نه ... و این عزت و اقتدار است که هیچ قیمتی برایش متصور نیست همان چیزی است که اسلام به ملت ما داده است و با سیاست دو دوتا چهار تای سیاست بازان مادی سازگار نیست!!!
و اما حرف های آخرم به رئیس جمهورم و همه ی آنها ی که به هرچیزی! در هر تریبونی، نسبت خط امام می دهند...
"نكته مهمی كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كی و تا كجا ما را تحمل میكنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزی جز عدول از همه هويت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنمی دارند مگر اين كه شما را از دين تان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست ها و آمريكا و شوروی در تعقيب مان خواهند بود تا هويت دينی و شرافت مكتبيمان را لكه دار نمايند. بعضی مغرضين ما را به اعمال سياسی نفرت و كينه توزی در مجامع جهانی توصيف و مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزی های بی مورد و اعتراض های كودكانه می گويند: جمهوری اسلامی سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است، كه چه خوب است اين سؤال پاسخ داده شود كه ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند كه امروز بی اعتبار شده اند
آری اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامی و انقلابی خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام را با دست های خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بی فرهنگ به رسميت بشناسند ولی در همان حدّی كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها وليّ و قيم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايرانی اسلامی بلكه ايرانی كه شناسنامه اش را آمريكا و شوروی صادر كند، ايرانی كه ارابه سياست آمريكا يا شوروی را بكشد و امروز همه مصيبت و عزای آمريكا و شوروی و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت الحمايگی آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت میكند. كنترل و حذف سلاح های مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملت هاست، ولی اين نيز يك فريب قديمی است و اين همان چيزی است كه اخيرا از گفته های سران آمريكا و شوروی و نوشته های سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيری از نفوذ پابرهنه ها و محرومين در جهان مالكيت های بی حدّ و مرز سرمايه داران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی انسانیبا همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايي و سروری محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود." (حضرت روح الله)
"ولی در هر حال آن چيزی كه در سرنوشت روحانيت واقعی نيست، سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوان هايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند ، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی ديدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز
امان نامه كفر و شرك را امضا نمیكنيم."
(امام بت شکن)
پی نوشت:
1. این روزها خیلی از افراد این اقدام ریاست جمهور در رابطه با آمریکا را در همان رستای نرمش قهرمانانه ی رهبری می دانند که باید در جواب گفت نرمش قهرمانانه ی حضرت آقا برای هدایت دیپلماسی موجود دولت بود و نه یک دستور و راهکار سیاسی به دولت. با این حال اگر این اقدام توسط ولی امر مسلمین تائید شده باشد ما سمعا و طاعتا آنرا برای خودمان فصل الخطاب می دانیم.
2. دولت باید بیش از این متوجه باشد که عرصه ی دیپلماتیک نباید در اصول استرتژیک انقلاب اسلامی خللی ایجاد کند چرا که شاید دیپلماسی، عرصه آزمون و خطا باشد اما اصول انقلاب دستاوردی است که هزینه های فراوانی برای آن در طی 34 سال داده شده است.