بهشت زیر پای کدامین مادران هست؟(سبک زندگی ما) (1)
به نظر بنده آنچه که به عنوان پیش نیاز تغییر در ورود به تغییر سبک زندگی ما نیاز می باشد، موضوع رهایی از اندیشه و نگاه غربی به مقوله ی خانواده و به طور طبیعی مهمترین نقش آن ، یعنی زنان است. موضوعی که اگر در بین حداقل مذهبی های ما حل و فصل بشود، خیلی از مشکلاتمان در حوزه های دیگر را متاثر خودش خواهد ساخت، چرا که هر آسیبی را اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم، یک سر به خانواده و روابط شکل گرفته در آن مربوط می شود.
من با یک مثال ساده ورود پیدا می کنم و آن هم مقوله تربیت فرزندان می باشد.
شما اطراف خودتان را وقتی نگاه می کنید، می بینید یک نظام ارزش گذاری مسخره ای در حال رشد و توسعه است که هیچ با مبانی عقلی و نقلی یک فرد متدین سر سازگاری ندارد، نظامی که، استقلال زن از مرد را ارزشی جلوه داده است و خانواده ای را موفق می داند که در خودش دو فرد مستقل ، با سطح درآمد زایی بالا را دارا می باشد. حتی اگر این شرایط باعث شود که این دو نفر(پدر و مادر)، و خصوصا مادر، بیشتر اوقاتش را بجای تربیت فرزندان و در کنار شان بودن، کنار همکاران، درمحل کار می گذراند! و از آن طرف هم فرزند به جای آغوش مادر ، در کنار خانم مربی، الفبای زندگی را می آموزد!
این موضوعی که گفته شد، برای مخاطبان این مطلب ، که افراد متدین را شامل خود می کند، به نحوی واضح و پرداخته شده است که من دیگر آسیبهایی مثل تاخیر در ازدواج ، تاخیر در فرزند آوری، تعداد فرزند، چرایی اهمیت این موضوع برای زنان و...را به همین خاطر لازم به بسط دادن به صورت جداگانه نمی بینم.
اما چه می شود که خیلی از دغدغه مند های حوزه ی زنان و خانواده ما در عین اینکه می خواهند بگویند از فمنیست و نگاه غربی به زن دل خوشی ندارند و همه ی این نکات را حداقل نظرا میدانند،در عمل نمی توانند مقابل این تفکر ایستادگی کنند؟
برای اثبات ادعایم ،شما میتوانید تحقیق کنید که چند نفر از زنان فرهیخته ی متدین ما که از مراتب علمی بالایی برخوردارند، از بهره مندی مادی علمی شان گذشتند و سوادشان را در صراط تفکر اسلامی ، در حوزه خانواده استفاده کردند و بجای بهشت غربیان ، بهشت را با گذاشتن تمام هم شان در تربیت فرزند، زیر پای خودشان احساس کردند؟
اینجاست که می توان گستره ی غالبیت تمدنی غرب را با تمام وجود حس کرد و دید که چگونه غالبیت و همه گیری تمدنی غرب ما را وادار به عقب نشینی از حوزه ی فرهنگی خودمان کرده است.
البته لازم به ذکر است که بنده مدافع حذف زنان از صحنه ی رشد علمی و حذف کامل از نقش پذیری اجتماعی نیستم بلکه معتقدم رشد علمی ، سوای از سمت و سوی مادی رفتن است و اگر در خدمت تربیت خانواده باشد چه بسا که سرعت رشد صحیح اجتماعی را هم مسبب خواهد شد ، و از آن طرف هم معتقد به حضور زنان در نقش مخصوصی که زنان باید بر عهده بگیرند هستم، ولی واقعیت این است که این نفشها ، به حدی محدود است که با فعلیت حاکم بر جامعه ما هیچ انطباقی نمی تواند داشته باشد، هر چند، اگر بخواهیم به زنان ارزشی مومن در نگاه اسلام، نفشی بدهیم که بیشتر به رشد دینی جامعه کمک کند، باز باید آن نقش را در خانواده جستجو کرد.
والسلام علی من تبع الهدی
ما می گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست؛ و تا میارزه هست، ما هستیم مابر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم ما تصمیم داریم پرچم لا اله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم