عزای مادرمان زهرا(س) در گوشه ی حرم کبریایی حضرت رضا(ع)

هر چند دیر، اما شهادت ام ابیها، صدیقه ی طاهره، حضرت زهرا (س) را خدمت دلسوختگان و محبان اهل بیت تعزیت عرض می کنم.
جای تان خالی،امسال عقده ی دلمان را در کنار حرم ولی نعمتمان حضرت رضا(ع) خالی کردیم! و روز و شب شهادت را در حرم آسمانی حضرت علی بن موسی رضا(ع)گذراندیم، نمی دانم عرض ارادت ناچیز ما پیش سلطان دلها برای مظلومیت مادرشان بر درگاه حق قبول افتاد یا نه؟ و یا اصلا عرض تعزیت ما را حضرت پذیرفتن یا نه؟(که ان شاءالله مورد رضایت خداوند متعال و حضرت رضا قرار گرفته باشد)اما به هر حال دیگر آنجا بقیع نبود، شاید بقیع رفتها بیشتر در این باب درکم کنند، از این جهت که در حرم امام هشتم تو دیگر مجبور نیستی برای پهلوی شکسته ی مادر و غم غربت و تنهایی شبهای سخت مدینه ی علی، آستین در دهان بگیری و بغض هایت را در گلو نگه داری...
بگذریم، راستی من یک خواهشی دارم از شما!!!
ملتمسانه عرض می کنم که دیگر برای شهادت معصومینمان به همدیگر عرض تسلیت نگویید و یا حداقل برای شهادت مادرمان زهرا و سیلی خوردنش دیگر به همدیگر نخواهید که تسلی بدهید!!تسلی برای چه؟ مگر مرگ اینها مثل مرگ عادی اموات ماست؟! مگر نشنیده اید که مادرمان را بین در و دیوار قرار دادند؟ مگر نشنیده اید که بازوی مادرمان را شکستند؟ مگر نشنیده ایدکه بر سر مادر 18 ساله ی ما چه آوردند که شبها نمازش را شکسته می خواند؟مگر....
اگر ما تسلی بگیریم و آرام باشیم دیگر چه کسانی هستند که بخواهند دستان بسته ی علی(ع) را باز کنند و به واسطه ی پسر علی(ع)انتقام پهلوی شکسته ی مادر حسنین را از قنفوض های روزگار بستانند؟؟؟!
براستی که باید در این راه شهدایمان تاسی بگیریم که پشت پیراهنهایشان نوشته بود "می روم تا انتقام سیلی زهرا رابگیرم".
"
حقا که تسلی ما در این زمان انتقام از آتش زنندگان ظالم زمان خواهدبود.
عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .
ما می گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست؛ و تا میارزه هست، ما هستیم مابر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم ما تصمیم داریم پرچم لا اله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم